قـــــر و قـــــاطـــــی
تفاوت دختر پسرا، طنز و خنده بازار، اس ام اس های زیباو ...

اگه باباها نبودن کی به دخترا می گفت : روسریتو بکش جلو؟

اگه باباها نبودن کی به پسرا پول تو جیبی میداد ؟

اگه باباها نبودن کی قربون صدقه ی دخترا می رفت ؟

اگه باباها نبودن کی از دستپخت مامان ایراد می گرفت ؟

اگه باباها نبودن دخترا کیو وقتی از سرکار میومد بوس می کردن ؟

اگه باباها نبودن کی بچه بی تربیتا رو تنبیه می کرد ؟

اگه باباها نبودن کی بجاش ( این بی ادبی بود فاکتور گرفتمش حالا بعد بچه ها نیایند بگند اله بله جیمبله )

اگه باباها نبودن کی هوو می اورد سر مامانا ؟

اگه باباها نبودن به کی می گفتن زن ذلیل ؟

اگه باباها نبودن بچه ها چطوری الاغ سواری می کردن ؟

اگه باباها نبودن کدوم بچه ای مجبورمی شد شب خودشو بزنه به خواب ؟

اگه باباها نبودن به کی می گفتن پدرسوخته ؟

 



           
یک شنبه 11 تير 1391برچسب:, :: 23:31

در خیابان چهره آرایش مکن ..... از جوانان سلب آسایش مکن


زلف خود از روسری بیرون مریز ..... در مسیر چشمها افسون مریز


یاد کن از آتش و روز معاد ..... طره گیسو مده در دست باد


خواهرم دیگر تو کودک نیستی ..... فاش تر گویم عروسک نیستی


خواهرم ای دختر ایران زمین ..... یک نظر عکس شهیدان را ببین


خواهرم این لباس تنگ چیست ؟ ..... پوشش چسبان رنگارنگ چیست ؟


خواهرم اینقدر تنازی مکن ...... با اصول شرع لجبازی مکن


در امور خویش سرگردان مشو ..... نو عروس چشم نامردان مشو

 

جواب این شعرو تو ادامه مطلب بخونید



ادامه مطلب ...


           
پنج شنبه 8 تير 1391برچسب:, :: 11:52

عروس عادی: با اجازه بزرگترها بله (اين اصولا مثل بچه آدم بله رو ميگه و قال قضيه رو ميكنه.)

عروس لوس: بع……….له!

عروس زيادی مؤدب: با اجازه پدرم، مادرم، برادرم، خواهرم، دايی جون، عمه جون،…، زن عمو كوچيكه، نوه خاله عمه شكوه، اشكان كوچولو، … ، مرحوم زن آقاجان بزرگه ، قدسی خانوم جون ، … ، … (اين عروس خانوم آخر هم يادش ميره بگه بله واسه همين دوباره از اول شروع ميكنه به اجازه گرفتن … !)

عروس خارج رفته: با پرميشن گريت ترهای فميلی … اُ يس

عروس خجالتی: اوهوم

عروس پاچه ورماليده: به كوری چشم پدر شوهر و مادر شوهر و همه فك و فاميل اين بزغاله (اشاره به داماد) آره…. ( وضعيت داماد كاملا قابل پيش بينی است)

عروس هنرمند: با اجازه تمامی اساتيدم، استاد رخشان بنی اعتماد، استاد مسعود كيميايی، …، اساتيد برجسته تاتر، استاد رفيعی، … ، مرحوم نعمت ا.. گرجی ، شير علی قصاب هنرمند، روح پر فتوه مرحومه مغفوره مرلين مونرو، مرحوم مارلين ديتريش، مرحوم مغفور گری گوری پك و … آري می پذيرم كه به پای اين اتللوی خبيث بسوزم چو پروانه بر سر آتش …

عروس داش مشتی: با اجزه بروبكس مُجلی نيست من كه پايه ام …

عروس زيادی مؤمن و معتقد:
بسم ا.. الرحمن الرحيم و به نستعين انه خير ناصر و معين … اعوذ با… من شيطان رجيم يس و القرآن الحكيم …. الی آخر …. ( و در آخر ) نعم

عروس فمنيست: يعنی چی؟! چه معنی داره همش ما بگيم بله … چقدر زن بايد تو سری خور باشه چرا همش از ما سؤال می پرسن ! … يه بار هم از اين مجسمه بلاهت (اشاره به داماد) بپرسين … (اصولا اين قوم فمنيست جنبه ندارن كه بهشون احترام بذارن و يه چيزی ازشون بپرسن … فقط بايد زد تو سرشون و بهشون گفت همينه كه هست مي خوای بخواه نمي خوای هم به درك)



           
دو شنبه 5 تير 1391برچسب:, :: 22:11

از رفتگر محله عيدي بگيريد.

گربه تون رو مدام از پشت بام به پايين پرت کنيد تا پرواز کردن ياد بگيره.

سي دي قفل دار رو بشکنين تا قفلش باز بشه.

جوراب هاي کثيف رو به پره هاي پنکه ببنديد و پنکه را روشن کنيد.

به دوست دکترتون بگين : مرض جديد چي داري ؟ !

به عنوان آخرين نفر در صندوق رأي حضور پيدا کنيد و يک کبريت افروخته داخلش بيندازيد.

نصف شب زنگ بزنيد به اورژانس و بگوييد : من مرض دارم ، بياين منو ببريد !

روز بازي پرسپوليس با استقلال ، وسط تماشاچي ها بنشينيد و با صداي بلند ، نساجي قائمشهر را تشويق کنيد !

هفت تيري بذاريد رو شقيقه راننده مترو و بگيد يالا برو دبي .

ادامه دیوانه بازیا تو ادامه مطلب

 



ادامه مطلب ...


           
جمعه 2 تير 1391برچسب:, :: 14:58


شب رفتم خوابیدم حال نداشتم دوباره پاشم برم کولر رو خاموش کنم به بابام اس ام اس دادم : بابا کولر رو خاموش کن .
جواب داده : شما ؟! :|
فک و فامیله داریم ؟

***

داداش بزرگِ من معمولاً عادت داره وقتی تو خونه هستش کنترل تلویزیون هم دست خودش باشه ، حتی وقتی پای تلویزیون نیس کنترل رو با خودش مییبره که بقیه ، کانال تلویزیون رو عوض نکنن  !
یه دفعه من و بابام چند ساعت دنبال کنترل گشتیم و پیداش نکردیم
، آخر سر دیدم داداشم از خواب بیدار شد و اومد نشست پای تلویزیون و کنترل رو از جیبش در آورد  :|
فک و فامیله داریم ؟

***

آقا ما ۲ بار اون شعر هیچکسو خوندیم مامانم شنید ! تا یه ماه میخواس منو بیدار کنه صدام میکرد میگف : پاشو تو یه آشغالی باهات کار دارم ! :|

***

من اگه یه لباس یا شلوارو یه هفته نپوشم ، مامانم به دستمال یا دستگیره تبدیلش میکنه . :|
فک و فامیله داریم ؟

***

پسر داییم یه خرگوش خریده اسمشو گذاشته ببعی :|
فک و فامیله داریم ؟

***

از خروپفای بابام فیلم گرفتم نشونش دادم باور کنه شبا خروپف میکنه . بهم میگه : فتوشاپه ! :O
فک و فامیله داریم ؟



           
سه شنبه 30 خرداد 1391برچسب:, :: 14:4

اعتراف میکنم اولین روزی که رفتم دانشگاه نیم ساعت تو حیاط نشسته بودم تا زنگ رو بزنن که برم سر کلاس

***

میخواستم بگم دارم میرم کلاس، ولی نگران بودم مامانم مثل همیشه گیر بده که ناهار بخور بعد برو ..خلاصه.. حاضر شدم و با نگرانی گفتم مامان دارم میرم دانشگاه.. استثنائاً ایندفعه1 کلمه گفت باشه
گفتم عجب مادر فداکاری، نمیگه بچش ناهار خورده نخورده؟! گرسنه بره دانشگاه آخه؟
از اونجا بود که فهمیدم دچار یک نوع خود درگیری بدخیم ام

***

گوگل پسره یا دختر؟
خب اون بدون شک دختره
چون اجازه نمی ده یه جمله ای رو کامل کنی
از همون اول شروع می کنه به حدس زدن
و همچنان حدس زدن
لامصــب بعضی وقتا حدسایی میزنه
که دهن آدم وا میمونه
مخصوصا وقتی یکی کنارت نشسته باشه

***

دقت کردین وقتی پسرها دانشگاه قبول میشن سریعا ، یه باشگاه بدنسازی ثبت نام میکنن ؟ خواستم از همین تریبون بهشون خسته نباشید بگم

***

دیروز رفتم توی آسانسور جدید خونمون ، دیدم یه دکمه داره به اسم GF فکر کنم واسه طبقه اون دختر همسایمون باشه که خیلی ملسه



           
یک شنبه 28 خرداد 1391برچسب:, :: 16:14

دختر بودن یعنی ...

دختر بودن يعني كله قند و لي لي لي لي ...

دختر بودن يعني الگوي خياطي وسط مجله هاي درپيت

دختر بودن يعني هموني باشي كه مادر و خاله وعمه ت هستن

دختر بودن يعني " دخترو رو چه به رانندگي ؟ "

دختر بودن يعني " شنيدي شوهر سيمين واسه ش يه سرويس طلا خريده 12 ميليون ؟"

دختر بودن يعني بايد فيلم مورد علاقه تو ول كني پاشي چايي بريزي

دختر بودن يعني نخواستن و خواسته شدن

دختر بودن يعني حق هر چيزي رو فقط وقتي داري كه تو عقدنامه نوشته باشه

دختر بودن يعني "ببخشيد ميشه جزوه تونو ببينم ؟"

دختر بودن يعني " به به خانوم خوشگل....هزار ماشالااااااا"

دختربودن يعني " برو تو ، دم در واي نستا"

دختر بودن يعني لباست 4 متر و نيم پارچه ببره كه آقايون به گناه نيفتن

دختر بودن يعني "خوب به سلامتي ليسانس هم كه گرفتي ديگه بايد شوهرت بديم"

دختر بودن يعني "كجا داري ميري؟"

دختر بودن يعني " تو نميخواد بري اونجا ، من خودم ميرم "

دختر بودن يعني "كي بود بهت زنگ زد؟! با كي حرف ميزدي؟"

دختر بودن يعني اجازه گرفتن واسه هرچي ، حتي نفس كشيدن...


           
سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:, :: 20:36
زن نصف شب از خواب بیدار شد و دید که شوهرش در رختخواب نیست و به دنبال او گشت.
 
شوهرش را در حالی که توی آشپزخانه نشسته بود و به دیوار زل زده بود و در فکری عمیق فرو رفته بود و
 
اشک‌هایش را پاک می‌‌کرد و فنجانی قهوه‌ می‌‌نوشید پیدا کرد …
 
در حالی‌ که داخل آشپزخانه می‌‌شد پرسید: چی‌ شده عزیزم که این موقع شب اینجا نشستی؟!
 
شوهرش نگاهش را از دیوار برداشت و گفت:
 
هیچی‌ فقط اون وقتها رو به یاد میارم، 20 سال پیش که تازه همدیگرو ملاقات کرده بودیم. یادته ؟!
 
زن که حسابی‌ تحت تاثیر قرار گرفته بود، چشم‌هایش پر از اشک شد و گفت:
 
 آره یادمه.شوهرش ادامه داد: یادته پدرت که فکر می‌کردیم مسافرته ما رو توی اتاقت غافلگیر کرد؟!
 
زن در حالی‌ که روی صندلی‌ کنار شوهرش می‌نشست گفت: آره یادمه، انگار دیروز بود!
 

مرد بغضش را قورت داد و ادامه داد: یادته پدرت تفنگ رو به سمت من نشونه گرفت و گفت:
 
 یا با دختر من ازدواج می‌کنی‌ یا 20 سال می‌‌فرستمت زندان آب خنک بخوری؟!
 
زن گفت : آره عزیزم اون هم یادمه و یک ساعت بعدش که رفتیم محضر و…!
 
مرد نتوانست جلوی گریه‌اش را بگیرد و گفت: اگه رفته بودم زندان امروز آزاد می‌شدم !!!




           
شنبه 20 خرداد 1391برچسب:, :: 11:12

آقای پدر! در کمال احترام خواهشمندم اینقدر لب و لوچه ی غیر پاستوریزه ، و سار و سیبیل سیخ سیخی آهار نشدتون را به سر و صورت حساس من نمالید !

خانوم مادر! جیغ زدن شما هنگام شناسایی اجسام داخل خانه توسط حس چشایی من، نه تنها کمکی به رشد فکری من نمی کنه، بلکه برای دبی شیر شما هم مضر است!!! لازم به ذکر است که سوسک هم یکی از اجسام داخل خانه محسوب می شود!

پدر محترم! هنگام دستچین کردن میوه، از دادن من به بغل اصغر آقای سبزی فروش خودداری نمایید. چشمهای تلسکوپی، گوشهای ماهواره ای و سیبیلهای دم الاغی اش مرا به یاد قرضهای شما می اندازد!

مخصوصاً وقتی که چشمهای خود را گشاد کرده، و با تکان دادن سر و لبهایش " بول بول بول بول" می کند! زهرمار، درد، مرض، کوفت! الهی کف شامپو تو چشت!
  شب بخوابی خواب بد ببینی! جیش کنی تو شلوارت!


مادر محترم! شصت پا وسیله ای است شخصی، که اختیارش رو دارم! لطفاً هرگاه سعی در خوردن شصت پای شما نمودم، گیر بدهید!

 

 


آقای پدر! هنگام دعوا با خانوم مادر، به جای پرت کردن قابلمه و ماهی تابه به روی زمین، از چینی های توی کابینت استفاده نمایید! اکشن بودن دعوا به همین چیزاست!

خانوم مادر! از مصرف هله هوله ی زیاد پرهیز نمایید! این عمل نه تنها برای سلامتی شما
خوب نیست، بلکه موجب می شود که شیرتان بوی" بچه سوسک مرده" بدهد.

آقای پدر! کودکان توانایی کافی برای حفظ جیش خود ندارند و این توانایی هنگامی که شما شکم مرا "پووووووف" می کنید به حداقل می رسد! الان بگم که بعد شرمنده تون نشم!




           
شنبه 20 خرداد 1391برچسب:, :: 11:5

استاد زبان فرانسه در مورد مذکر یا مونث بودن اسمها توضیح میداد که پرسید :


کامپیوتر مذکر است یا مونث؟
 
همه دانشجویان دختر جنس
رایانه را به دلایل زیر مرد اعلام کردند:
 
- وقتی به آن عادت می کنیم گمان می کنیم بدون آن قادر به انجام کاری نیستم.

- با آن که داده های زیادی دارند اما نادانند.

- قرار است مشکلات را حل کنند اما در بیشتر اوقات معضل اصلی خودشانند.

- همین که پایبند یکی از آنها شدید متوجه میشوید که اگر صبر کرده بودید مورد بهتری از آن نصیبتان می شد.
 
و همه دانشجویان پسر به دلایل زیر جنس رایانه را زن اعلام کردند:
 
- به غیر از خالق آنها کسی از منطق درونی آنها سر در نمی آورد.

- کسی از زبان ارتباطی آنها سر در نمی آورد.

- کوچکترین اشتباهات را در حافظه دراز مدت خود ذخیره می کنند تا بعد ها تلافی کنند.

- همین که پایبند یکی از آنها شدید باید تمام پول خود را صرف خرید لوازم جانبی آنها بکنید .



           
شنبه 20 خرداد 1391برچسب:, :: 10:49

دختر کوچکى با معلمش درباره نهنگ‌ها بحث مى‌کرد.

معلم گفت: از نظر فیزیکى غیرممکن است که نهنگ بتواند یک آدم را ببلعد،

 زیرا با وجود این که پستاندار عظیم‌الجثه‌اى است، امّا حلق بسیار کوچکى دارد.

دختر کوچک پرسید: پس چه طور حضرت یونس به وسیله یک نهنگ بلعیده شد؟

معلم که عصبانى شده بود تکرار کرد که نهنگ نمى‌تواند آدم را ببلعد. این از نظر فیزیکی غیرممکن است.

دختر کوچک گفت: وقتى به بهشت رفتم از حضرت یونس مى‌پرسم.

معلم گفت: اگر حضرت یونس به جهنم رفته بود چى؟

دختر کوچک گفت: اونوقت شما ازش بپرسید



           
شنبه 20 خرداد 1391برچسب:, :: 10:40

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

درباره وبلاگ


دیشب که نمیدانستم برای کدام یک از درد هایم گریه کنم کلی خندیدم (صادق هدایت)
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان قــــر و قــــاطـــی و آدرس taklord.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 52
بازدید دیروز : 9
بازدید هفته : 52
بازدید ماه : 859
بازدید کل : 24182
تعداد مطالب : 83
تعداد نظرات : 411
تعداد آنلاین : 1

Alternative content